مقدمه:
همونطور که بعد از اتمام روزنوشتهایم در جشنواره درسدن قول دادم؛ سعی میکنم در طول مدتی که در شهر ینا در آلمان حضور دارم روزنوشتهایم راجع به این جشنواره را برای فیدان ارسال کنم تا موجب آشنایی دوستان عزیزی با این جشنواره شود. مخصوصا برای کسانی که ممکن است قصد داشته باشند سال آینده در این جشنواره حضور داشته باشند.
به هرحال باز هم یادآوری میکنم این نوشتهها مبتدیانه هستند و فقط دیدهها و شنیدههای من از جشنوارههایی هست که حضور دارم.
درباره شهر:
شهر ینا نسبت به شهر درسدن کوچکتر است و در شرق آلمان واقع شده که با جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر و نزدیک به چهل هزار دانشجو؛ دانشجوپذیرترین شهر آلمان از نظر تراکم محسوب میشود.
درباره اشخاص سرشناسی که اینجا دوران دانشجوییشان را گذراندن به چند اسم اشاره میکنم که برای همه ما آشنا هستند؛ کسانی مثل گوته؛ شیل؛ هگل و مارکس.
برای سفر به این شهر از ایران ابتدا پرواز تهران برلین که حدود پنج ساعت است و سپس از برلین تا ینا با قطار که نزدیک سه ساعت طول میکشه را باید طی کنیم… بخش بسیار اندکی از هزینه سفر را فستیوال به مدعوین پرداخت میکند که البته در مورد من چون از شهر درسدن به اینجا آمدم فقط بلیط قطار درسدن ــ ینا را پرداخت کردند.
درباره فستیوال:
هجدهمین دوره فستیوال بینالمللی فیلم کوتاه سلولارت از تاریخ ۲۵ تا ۳۰ آوریل در شهر ینا برگزار میشود.
طبق اطلاعاتی که به من دادند این جشنواره هر سال فوکوسش را روی سینمای کوتاه یک کشور میگذاره و خوشبختانه امسال بخش ویژه فستیوال فیلمهای کوتاه ایران است.
درباره بخش فوکوس ایران:
سخنی با رییس جمهور محترم:
قبل از اینکه درباره فیلمهای دوستانم و این بخش صحبت کنم؛ میخواهم خواهش کنم از رییس جمهور یا مسئول فرهنگیای که ممکن است خدایی نکرده این نوشته فرهنگی را بخوانند درباره تجربه چند باره من و خیلی از دوستانم که هم حضور جشنوارهای در خارج از مرزها داشتیم و هم تولید فیلم؛ درخواستمان این است که: در چنین رویدادهایی کمترین حمایت از طرف رایزنهای فرهنگی صورت میگیرد و این موضوع واقعا راضی کننده نیست. امیدوارم روزی آنقدر فرهنگ مهم باشد که وقتی فستیوالی فوکوسش روی سینمای ایران است حداقل یک نفر کارهای هماهنگی حضور فیلمسازنی که آثارشان در چنین رویدادهایی به نمایش درمیآیند را به عهده بگیرد. متاسفانه به جز من هیچ فیلمساز دیگری موفق به حضور در این رویداد نشده بود. بگذریم…
درباره فیلمهای ایرانی حاضر
مسئولیت و برنامه ریزی این بخش به عهده انوش مسعودی کارگردان و دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات سینمایی بود که دروه دانشگاهش را دراین شهر میگذراند بود. وی انتخاب فیلمها را به همراه چند تا از دوستانش بعهده داشت و من با او صحبت کردم… انوش برام تعریف کرد که وقتی به رای گذاشته شد که فوکوس امسال روی چه کشوری باشه بیش از نود و هفت درصد آرا به سینمای ایران داده بودند و براشون شناخت ایران مهم بوده.
۲۵ فیلم کوتاه ایرانی در سه بخش مختلف امسال در فستیوال حضور داره (نکته اینه اگر شما سایت سفارت ایران در آلمان را ببینید اشاره شده نزدیک به پنجاه فیلم! از ایران حضور دارد و اگر کسی کمی با جشنوارهها آشنا باشد میداند این حجم فیلم اصلا قابل نمایش برای یه بخش فوکوس نیست)
بخش اول فیلمهای زیرزمینی و آوانگارد که شامل این فیلمهاست:
ایران: «یک سفر برای اسکی» محصول مشترک ایران و کانادا به کارگردانی جوردن مانلی که تصاویر زیبایی از دیزین و زاگرس و اسکی بازهای ایران ارائه داده بود.
«اعتصاب» به کارگردانی اردوان تراکمه (که همکلاسی من توی دانشگاه بود و متاسفانه تصویربردار این فیلم آرش طالبی عزیز پسر محمدعلی طالبی را توی تصادف از دست دادیم) درباره اعتراض کارگر یک شرکت چوب به اخراجش از کارخونه است.
فیلم کوتاه «تنازع» مسعود حاتمی عزیز که گمانم برای همه شناخته شده هست و هم در بخش هوای آزاد روز اول به نمایش درآمد و هم شبکه تلویزیونی ام.دی.آر این فیلم را پخش کرد که البته راجع به پخش گپ و گفت من و انوش مسعودی با مدعوین فستیوال از همین شبکه هم خواهم نوشت.
فیلم کوتاه «نظریه یادگیری اجتماعی» از پوریا حیدری با بازی خانوم شقایق دهقان که درباره تاثیرات مخرب دیدن اعدام توسط کودکان بود.
انیمیشن کوتاه «داستان ناهید»
فیلم اکسپریمنتال «16:11» به کارگردانی پویا غلامی
و انیمیشن «راپسودی ایرانی» به کارگردانی مسعود زارع.
این فیلمها روز دوم جشنواره به اکران درآمدند و استقبال خوبی از آنها شد.
پس از نمایش هم به همراه انوش مسعودی (جای همه فیلمسازهایی که فیلم داشتن خالی) و فیلیکس فولگه درباره سینمای کوتاه ایران و شرایط واقعی تولید و پخش فیلم به گپ و گفت نشستیم که از شبکه ام.دی.آر هم پخش شد.
راستش تلاش من و انوش این بود تا تصویری واقعی ارائه بدیم و خوبیها و مشکلات را هر طور که واقعا وجود دارند تشریح کنیم.
به هرحال برای آنها حجم بالای تولید فیلم و البته وجود انجمن سینمای جوانان ایران و دایره بالای دفاترش جالب بود و به شدت ترغیب شدند تا در جلسه نمایش بخشهای دیگر سینمای ایران حضور داشته باشند؛ که من بموقعهاش راجع به فیلمهای آن بخش و نظر تماشاگرها خواهم نوشت.
بخش جوانان:
من با دو فیلم در این جشنواره حضور داشتم.
فیلم کوتاه «بی بی» که تهیه کننده آن انجمن سینمای جوانان آبادان و منطقه آزاد اروند هستند و در بخش رقابتی جوانان حضور دارد و فیلم کوتاه «سربازها لک لکها را دوست دارند» که تهیه کننده آن انجمن سینمای جوانان قم است و در بخش ساخت ایران؛ فوکوس سینمای ایران قرار دارد.
فیلم کوتاه «بی بی» دو نمایش پشت سر هم در سینما کینو مارکت داشت که محصلین دبیرستان برای این بخش دعوت شده بودند و سالن کاملا پر بود.
در نمایش اول انوش لطف کرد و زحمت ترجمه سوالات را کشید و در نمایش دوم باعث خوشحالی من بود که یک دختر شانزده ساله اهل افغانستان به اسم سرکار خانم زهرا حیدری که ایران متولد و بزرگ شده بود آنجا حضور داشت و به من کمک کرد تا جواب سوالات را به تماشاگرها به آلمانی ترجمه کند.
پایان:
راستش گفتم بگذریم از عدم یا حمایت حداقلی رایزنهای فرهنگی؛ اما نتوانستم…
هنرمندهای هر کشور بخشی از فرهنگ آن کشور هستند و گمانم وظیفه دوستانمان در بخش فرهنگی سفارت خانهها حمایت همه جانبه از این هنرمندان است.
سعی میکنم باز هم روزهای دیگه درباره اتفاقات جشنواره مخصوصا بخش ویژه سینمای ایران بنویسم.
یادداشتهای روزانه سعید نجاتی از جشنواره سلولارت – بخش نخست
فیدان در شبکههای اجتماعی