مقدمه:

حتما اگه مثل من تجربه وحشتناک گردن درد دارید و فراموش کرده‌اید گردنبندتان را بیارید و شب را هم باید توی چادری توی جنگل و زیر بارون بخابید حتما می‌دانید که صبح با چه حالی بلند می‌شوید؛ اما راستش انقدر اینجا پر انرژی و خوب است که با همه اینها لذت بودن در این جشنواره‌ را به هرچیزی ترجیح بدهید.

 

روز دوم:

چندتا از لوازم ضروری را فراموش کرده‌ام. به خاطر آب و هوای این منطقه و بارندگی فراوانش حتما باید به فکر چیزهایی که به هر شکلی ممکن است شما را از خیس شدن و رطوبت دور نگه دارد باشد.

خوشبختانه حمام در نزدیکی برپایی صفحه بزرگ سینما قرار دارد و خب برای بیرون کردن خستگی عالیه.

صبح ساعت ده به همراه بباقی فیلم‌‌سازها از طرف جشنواره برای گشت و گذار به شهر بزرگ ویسبادن رفتیم و از سینما کالیگاری که یکی از زیباترین سینماهای آلمان است دیدن کردیم و همینطور با مدیر جشنواره اکس گراوند که حدود سه ماه دیگر سی امین دوره‌اش رو آغاز می‌کند گپ کوتاهی زدیم؛ این جشنواره را قبلا در نوشته‌هایم درباره جشنواره درسدن، معرفی کرده بودم که دوره قبل فوکوسش را روی سینمای ایران گذاشته بود؛ این جشنواره فقط مختص فیلم‌های کوتاه نیست و فوکوس امسالش روی سینمای ترکیه است.

شروع نمایش فیلم‌ها از ساعت دو بعداز ظهر بود و در نزدیکی پرده بزرگ سینما که توی هوای آزاد قرار داره چادر عظیمی برپا کردند که من فقط توی کارتون‌های زمان بچگیم از سیرک‌های بزرگ دیده‌ام. نمایش فیلم‌ها در طول روز و زمان‌هایی که باران به شدت می‌باره در این چادر برگزار می‌شود.

درباره صبحانه؛ ناهار و شام هم نگران نباشید؛ جشنواره هر روز بن‌هایی را برای غذا در اختیار شما قرار می‌دهد.

دبیر این جشنواره اندریاس هایدن رایش است و برای این جشنواره ۳۶۸۴ فیلم ارسال شده که ۱۹۷ اثر را برای نمایش از بین آن‌ها انتخاب کرده‌اند؛

تلاش کردم تا متوجه بشوم چند تا فیلم از ایران ارسال شده اما موفق نشدم.

به هر صورت فیلم من؛ «سکوت» اثر فرنوش صمدی و علی عسکری و «حلزون» از محمد توریواریان از کشورعزیزمون ایران در این جشنواره حضور دارند.

 

شب:

به خاطر باران شدید و مداوم نتوانستیم فیلم‌ها را مثل شب اول در هوای آزاد ببینیم و مجبور شدیم به داخل چادر بزرگ نقل مکان کنیم؛ فیلم‌ها از سطح کیفی خوبی برخوردار هستند و نکته آموزنده همچنان برای من اهمیت صدا در تمامی فیلم‌های به نمایش درآومده است.

 

پایان:

روز دوم جشنواره به پایان رسید و صدای باران که به چادر کوچک من می‌خوره مثل دیشب تجربی‌ترین صدای این دو روز برای من است.

فردا ساعت سه بعداز ظهر نمایش فیلمم بست و منتظرم واکنش و سوال‌های مردم رو درباره آن را بشنوم.

 

 

یادداشت‌های سعید نجاتی از جشنواره اپن ایر آلمان – بخش نخست

یادداشت‌های سعید نجاتی از جشنواره اپن ایر آلمان – بخش دوم

یادداشت‌های سعید نجاتی از جشنواره اپن ایر آلمان – بخش سوم

یادداشت‌های سعید نجاتی از جشنواره اپن ایر آلمان – بخش چهارم

پیوند کوتاه: https://www.fidanfilm.ir/?p=7993